مجتمع فرهنگی، مذهبی، مسجد و حسینیه سقای تشنه لب فرهنگی،دینی،خبری
|
شوخي با نامحرم ازطريق اس ام اس
آيا شوخي با نامحرمي که قصد ازدواج با آن خانم را ندارم، اگر رکيک نباشد و از روي هوي و هوس هم نباشد، ازطريق پيام کوتاه موبايل، گناه است؟
شوخي کردن به اين نحو با هم کلاسي هاي خانم هم اشکال دارد؟
چنان که بررسي و ريشه يابي بسياري از گناهان و جنايات که هر روز در جوامع مختلف رخ مي دهد نشان دهنده ي همين موضوع است که از مسائل ناچيز و عادي آغاز شده اند.
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب دختر صدساله ( حکایت )
جوان تحصیل کرده ای پیش یکی از ثروتمندان رفت تا دختر او را خواستگاری کند.همین که مرد چشمش به قیافه جوان افتاد از این که چنین داماد موقری داشته باشد بسیار خوشحال شد.لذا برای تطمیع وی گفت: من سه دختر دارم که هیچ یک ازدواج نکرده اند و می خواهم همه را به راحتی شوهر دهم از این رو تصمیم گرفته ام به هر یک از آن ها موقع عروسی به تناسب سنشان پولی دهم تا دست خالی به خانه شوهر نروند.
به عنوان مثال آن که هجده سال دارد هجده هزارتومان و آن که بیست وپنج سال دارد بیست وپنج و دیگری که سی ودوسال دارد به همان مقدار وجه نقد دهم. حال شما به خواستگاری کدام یک آمده اید؟
جوان کمی فکرکرد و پرسید: شما دختر صدساله ندارید؟!
موضوعات مرتبط: برچسبها:
حکم پوشش زن در مقابل پسر نابالغ
تعدادی از مراجع تقلید نظر خود را نسبت به نوع پوشش و حکم آن برای زنان در مقابل پسر نابالغ نامحرم ارائه کردند. حکم نداشتن پوشش برای زن در مقابل ممیز به گزارش افکارنیوز به نقل ازپانا، پاسخ های مراجع در پی می آید؛ *امام خمینی (ره) بر زن واجب نیست که خود را از ممیز نامحرم بپوشاند ولی اگر ممیز نا نگاه کردن فوراً تحریک شود زن باید خود را بپوشاند و اگر ممیز بعداً تحریک شود بنابر احتیاط واجب باید خود را بپوشاند. تحریر الوسیله موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی
هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی میگویند: درویشی بود كه در كوچه و محله راه میرفت و میخواند: "هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی" اتفاقاً زنی مكاره این درویش را دید و خوب گوش داد كه ببیند چه میگوید وقتی شعرش را شنید گفت: "من پدر این درویش را در میآورم". زن به خانه رفت و خمیر درست كرد و یك فتیر شیرین پخت و كمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانهاش و به همسایهها گفت: "من به این درویش ثابت میكنم كه هرچه كنی به خود نمیكنی". از قضا زن یك پسر داشت كه هفت سال بود گم شده بود یك دفعه پسر پیدا شد و برخورد به درویش و سلامی كرد و گفت: "من از راه دور آمدهام و گرسنهام" درویش هم همان فتیر شیرین زهری را به او داد و گفت: "زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان!" پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت: "درویش! این چی بود كه سوختم؟" درویش فوری رفت و زن را خبر كرد. زن دواندوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور كه توی سرش میزد و شیون میكرد، گفت: "حقا كه تو راست گفتی؛ هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی".
موضوعات مرتبط: برچسبها: آیا چت با فرد نامحرم اشكال دارد؟ در فرهنگ دینی ، اسلام به ما توصيه مي كند، روابط دختر و پسر در حد ضرورت باشد و فرد روح و ذهن خود را از اين گونه امور آزاد گرداند؛ هنگامي هم كه فرد به سن رشد و بلوغ مي رسد، با مشورت بزرگان و خانواده،.... پاسخ : چت في نفسه اشكالي ندارد و به فتواي همه مراجع عظام، ارتباط متعارف دختر و پسر نامحرم در صورتي كه در چهارچوب احكام و قوانين شرعي باشد، اشكالي ندارد؛ اما در صورتي كه خوف مفسده و به گناه افتادن وجود داشته باشد و يا به قصد لذت و شهوت باشد، اشكال دارد در فرهنگ دينی، اسلام به ما توصيه مي كند، روابط دختر و پسر در حد ضرورت باشد و فرد روح و ذهن خود را از اين گونه امور آزاد گرداند؛ هنگامي هم كه فرد به سن رشد و بلوغ مي رسد، با مشورت بزرگان و خانواده، مقدمات امر مقدس ازدواج را فراهم ساخته، و محبت هاي صادقانه خويش را در كانون گرم خانواده بارور سازد و بقيه ذهن خويش را از شهوات منصرف و به كارهاي عقلايي و شرعي مشغول شود، چنان چه در روايت است كه اميرالمؤمنين(ع) هميشه در سلام كردن پيشقدم بوده اند، مگر به بانوان جوان؛ و در وجه آن مي فرموده اند: مي ترسم آنچه از دست مي دهم بيش از آني باشد كه بدست مي آورم، و اين لزوم احتياط در اين رابطه را به ما نشان مي دهد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب - قربالإسناد: ۷۶ / ۲۴۴ منتخب میزانالحکمة: ۱۴۸ موضوعات مرتبط: برچسبها: پرس و جو شماره 342 حجاب، چرا و چگونه؟ پاسخ آیةاللهالعظمی صافی به پرسشهای یک جوان بدحجاب/ یک خانم 21 ساله با طرح چند پرسش از محضر آیةاللهالعظمی صافی ، خواستار تشریح فلسفه حجاب از سوی معظمله شده است. به گزارش خبرگزاری حوزه، متن سؤالات وی و پاسخهای این مرجع تقلید در ذیل میآید:
پاسخ آیةاللهالعظمی صافی به پرسشهای یک جوان بدحجاب یک خانم 21 ساله با طرح چند پرسش از محضر آیةاللهالعظمی صافی (که در مسافرت مشهد مقدس حضور دارند)، خواستار تشریح فلسفه حجاب از سوی معظمله شده است. به گزارش خبرگزاری حوزه، متن سؤالات وی و پاسخهای این مرجع تقلید در ذیل میآید: بسم اللهالرحمنالرحيم مرجع عزيز و عاليقدر حضرت آيةاللهالعظمي صافي گلپايگاني سلام عليكم؛ من ... 21 ساله هستم. شما را بارها در مشهد ديدهام، و به شما به چشم يك پدر معنوي نگاه ميكنم. آقا من يك دختر بدحجاب هستم! راستش نميدانم حجاب چيست؟ چرا حجاب بر ما واجب است؟ چرا حجاب ارزش است؟ موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب دختر و پیرمرد
موضوعات مرتبط: برچسبها: ضربالمثل شماره 52 نه خانی آمده، نه خانی رفته! مردی، خیلی دلش میخواست ثروتمند بشود و مثل خانها زندگي کند. اما نه پول زیادی داشت، نه گاو و گوسفند و نوکر و کلفتی. براي همين، با صرفهجویی زیادي زندگی میکرد، تا شاید پولی پسانداز کند.
روزی او به شهر رفت تا چیزی بفروشد. بعد از اینکه جنسهایش را فروخت، موقع برگشتن به روستای خود، از کنار يک دکان میوهفروشی گذشت. چشمش به خربزهها افتاد و با خودش گفت: «کاش پول داشتم و یک خربزه میخریدم! اما همین که ناهار مختصری بخرم کافی است. نباید ولخرجی کنم!» مرد چند قدمی دور شد. اما میل به خوردن خربزه نگذاشت جلوتر برود. با خودش گفت: «چهطور است به جای ناهار، یک خربزه بخرم و بخورم؟ با خوردن خربزه، سیر میشوم و دیگر نیازی به خرید ناهار ندارم.» با این فکر برگشت، خربزهای خرید و از شهر خارج شد. سپس درختی پیدا کرد و زیر سایه درخت نشست. خربزه را قاچ کرد و مشغول خوردن آن شد. وقتی که خربزه را میخورد، گفت: «پوست خربزه را نمیتراشم تا هر کس از اینجا عبور کند و پوست خربزه را ببیند، بگوید که یک خان از اینجا گذشته، خربزه را خورده و پوستش را رها کرده است.» اما هنوز گرسنه بود و میل به خوردن خربزه آزارش میداد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب ضرب المثل شماره 332 بلایی به سرت بیاید که به سر نمرود نیامد! زمانی که حضرت ابراهیم(ع) پیامبر خدا بود، پادشاهی خودخواه به اسم «نمرود» حکومت میکرد. او قصر بزرگی برای خودش ساخته بود. وقتی نمرود شنید که حضرت ابراهیم(ع)مردم را به خداپرستی دعوت میکند، دستور داد او را دستگیر کنند و پیش او بیاورند.
زمانی که حضرت ابراهیم(ع)پیامبر خدا بود، پادشاهی خودخواه به اسم «نمرود» حکومت میکرد. او قصر بزرگی برای خودش ساخته بود. وقتی نمرود شنید که حضرت ابراهیم(ع)مردم را به خداپرستی دعوت میکند، دستور داد او را دستگیر کنند و پیش او بیاورند. حضرت ابراهیم(ع)، نمرود را هم به خداپرستی دعوت کرد، اما نمرود با غرور و خودخواهی گفت: «من سپاهیان و ثروت زیادی دارم. با همه میجنگم و پیروز میشوم. هیچکس حتی خدای تو نمیتواند بر من غلبه کند!» حضرت ابراهیم(ع)فرمود: «از خدا بترس و سرکشی نکن.» نمرود گفت: «از هیچکس نمیترسم. من خدای این سرزمینم! اگر قدرت خدای تو بیشتر از قدرت من است، بگو لشکریانش را به جنگ با من بفرستد تا بجنگیم و ببینیم من پیروز میشوم یا خدای تو!» موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب ضرب المثل شماره 65 از ماست که بر ماست در زمانهاي قديم وقتي پادشاهي ميمرد، مردم يک باز شکاري را به پرواز در ميآوردند تا شاه جديدشان را انتخاب کنند. باز روي شانه هر کس مينشست، او شاه ميشد. يک بار که مردم همين کار را انجام دادند، باز دور زد و روي شانه کسي به نام «بختالنصر» نشست. بختالنصر پسر زورگويي ... .
در زمانهاي قديم وقتي پادشاهي ميمرد، مردم يک باز شکاري را به پرواز در ميآوردند تا شاه جديدشان را انتخاب کنند. باز روي شانه هر کس مينشست، او شاه ميشد. يک بار که مردم همين کار را انجام دادند، باز دور زد و روي شانه کسي به نام «بختالنصر» نشست. بختالنصر پسر زورگويي بود که همه از زور بازو و قيافه زشت او ميترسيدند. پيران و افراد دانا گفتند: «نه! بختالنصر آدم ظالمي است؛ او نبايد پادشاه بشود.» اما مردم... موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب ضرب المثل شماره 82 نیش عقرب نه از ره کین است يکي بود، يکي نبود. در گوشه اي از اين دنياي بزرگ، لاکپشتي با يک عقرب دوست شده بود. آنها هر روز کنار برکه يکديگر را ميديدند، با هم بازي ميکردند، براي هم قصه ميگفتند و از روزها و اميدهاي زندگيشان حرف ميزدند. شب هم که ميشد، هر کدام به لانهاي که داشت ميرفت و استراحت ميکرد. از قضاي روزگار، کمکم ...
يکي بود، يکي نبود. در گوشه اي از اين دنياي بزرگ، لاکپشتي با يک عقرب دوست شده بود. آنها هر روز کنار برکه يکديگر را ميديدند، با هم بازي ميکردند، براي هم قصه ميگفتند و از روزها و اميدهاي زندگيشان حرف ميزدند. شب هم که ميشد، هر کدام به لانهاي که داشت ميرفت و استراحت ميکرد. از قضاي روزگار، کمکم برکه خشک شد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
پرس و جو شماره 343 آیا داشتن چشم برزخی با ستارالعیوب بودن خداوند منافات دارد؟ طبق احادیث، خداوند نامه عمل امت پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را در قیامت حتی به خود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز عرضه نمیکند تا مبادا آبروی انسانها از بین برود. حال جایگاه چشم برزخی چیست که آبروی انسانهای گنهکار پیش یک انسان عارف (پایینتر از پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از بین میرود؟
طبق احادیث، خداوند نامه عمل امت پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را در قیامت حتی به خود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز عرضه نمیکند تا مبادا آبروی انسانها از بین برود. حال جایگاه چشم برزخی چیست که آبروی انسانهای گنهکار پیش یک انسان عارف (پایینتر از پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از بین میرود؟ پاسخ:... موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب پرس و جو شماره 357 از نظر قرآن كريم آيا عفاف بدون حجاب براي اخلاق كافي است؟ عفت و پاكدامني، با آفرينش و فطرت زن به هم آميخته است و در آفرينش او، جايگاه عظيم و بلندي دارد كه هم خود زنان خواهان عفت و پاكدامني هستند و هم ديگران، زن را با اين ويژگي ميخواهند. اسلام نيز آفرينش زن و صلاح و خير جامعه را در نظر گرفته و حجاب را ...
عفت و پاكدامني، با آفرينش و فطرت زن به هم آميخته است و در آفرينش او، جايگاه عظيم و بلندي دارد كه هم خود زنان خواهان عفت و پاكدامني هستند و هم ديگران، زن را با اين ويژگي ميخواهند. اسلام نيز آفرينش زن و صلاح و خير جامعه را در نظر گرفته و حجاب را لازم شمرده تا عفت بروني زن، با عفت دروني او هماهنگ و بنيان خانواده مستحكم گردد و زن همچون كالاي ناچيزي در معرض همگان قرار نگيرد. حال با توجه به آياتي كه در قرآن كريم درباره حجاب و فلسفه آن بيان شده، آيا ميتوان گفت عفت بدون حجاب اسلامي، براي زن كافي است؟! موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب گفتم: دیگه روی توبه ندارم موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
خونهاي پاك مساءله 7 -خونيكه بعد از ذبح حيوان درحيوان ديده مى شود اگر حيوان حرام گوشت باشد احتياط واجب اجتناب ازآن است و اگر از حيوان حلال گوشت باشد طاهر است بشرطيكه باندازه متعارف هنگام ذبح و يا نحر خون از حيوان آمده باشد حال چه اين كه خون باقيمانده در بدن حيوان در شكم آن باشد و يا در لابلاى گوشت و رگها و قلب و يا كبد آن باشد البته اين در صورتى است كه آن خون بوسيله چاقوى نجس و امثال آن از وسايل تذكيه آلوده نشده باشد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب موضوعات مرتبط: برچسبها: نحوه برخورد رهبرانقلاب با دختر و پسر در کوه
آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود : بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید.
راه داشجو: یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.
به گزارش قانون، یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند. آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟(البته آقا می دانست)؛ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواحه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیرمن و این دختر دوست هستیم. آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود : بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، و من هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند . آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند . با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند. منبع: نشریه ماه تمام، شماره 3،ص17 موضوعات مرتبط: برچسبها:
| دردناکترين عکس تاريخ در سال 1998
متاسفانه مادر اين کودک بعد از مدتي به علت خفگي از دود آتش جان سپرد؛ اما نکته شگفت انگيز اينجاست که مادر بعد از مرگش بچه رو رها نکرده و ماموران آتش نشاني توانستند بچه را صحيح و سالم نجات دهند.
راه دانشجو:تصوير ذیل در سال 1998 زيباترين و دردناکترين عکس تاريخ شد.
به گزارش انتخاب، هند، آپارتماني که در آتش و دود گرفتار شده و مادري که براي حفظ جان دختر بچه اش او را از پنجره بيرون نگه داشته تا با دود ناشي از آتش خفه نشود. متاسفانه مادر اين کودک بعد از مدتي به علت خفگي از دود آتش جان سپرد؛ اما نکته شگفت انگيز اينجاست که مادر بعد از مرگش بچه رو رها نکرده و ماموران آتش نشاني توانستند بچه را صحيح و سالم نجات دهند. موضوعات مرتبط: برچسبها:
تعجّب مىکنم براى کسى که به مرگ یقین دارد چطور شادى مىکند عَنِ الْحُسَيْنِ عليهالسلام قالَ: وُجِدَ لَوْحٌ تَحْتَ حائِطِ مَدينَةٍ مِنْ الْمَدائِنِ مَكْتُوبٌ فِيهِ:عَجِبْتُ لِمَنْ اَيْقَنَ بِالْمَوْتِ كَيْفَ يَفْرَحُ؟ وَعَجِبْتُ لِمَنْ اَيْقَنَ بِالْقَدَرِ كَيْفَ يَحْزَنُ؟ وَعَجِبْتُ لِمَنِ اخْتَبَرَ الدُّنْيا كَيْفَ يَطْمَئِنُّ اِلَيْها امام حسین علیه السلام فرمودند : زیر دیوار شهرى از شهرها لوحى پیدا شد که در آن چنین نوشته شده بود: تعجّب مىکنم براى کسى که به مرگ یقین دارد چطور شادى مىکند، و در شگفتم از کسى که سرنوشت را قبول دارد چگونه اندوهگین مىشود، و عجب دارم از کسى که دنیا را آزمایش کرده، باز چگونه به آن اطمینان پیدا مىکند! عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 48. موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |