مجتمع فرهنگی، مذهبی، مسجد و حسینیه سقای تشنه لب فرهنگی،دینی،خبری
|
نفس باد صبا آفت جان خواهد شد عید می آید و اجناس گران خواهد شد همسرت چند ورق لیست به توخواهد داد کل اعصاب وجودت نگران خواهد شد میزنی ساز مخالف دوسه روزی اما عاقبت هرچه که اوگفت همان خواهد شد پول را با علف خرس یکی میدانند فکرکردید که منطق سرشان خواهد شد؟ 888888888888888888888888888888888888888 پس علاج چیست که این چند روزه خون دلهاست که از دیده روان خواهد شد قید عید را بباید زد واز دست بلا پشت دیواری بگریخت و نهان باید شد موضوعات مرتبط: برچسبها:
روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مالاندوزی کرده بود و پول و دارایی زیادی جمع کرده بود، قبل از مرگ به زنش گفت: میخواهم تمام اموالم را به آن دنیا ببرم. او از زنش قول گرفت که تمامی پولهایش را به همراهش دفن کند. زن نیز قول داد که چنین کند. چند روز بعد مرد خسیس مرد. وقتی مأموران کفن و دفن، مراسم مخصوص را بهجا آوردند و میخواستند تابوت مرد را ببندند و آن را در قبر بگذارند، ناگهان همسرش گفت: صبر کنید. من باید به وصیت شوهر مرحومم عمل کنم. بگذارید این صندوق را هم در کنارش بگذارم. آشنایان مرحوم که از این کار تعجب کرده بودند، به او گفتند آیا واقعاً میخواهد به وصیت عمل نماید؟ زن گفت: من نمیتوانستم بر خلاف قولم عمل کنم. همسرم از من خواسته بود که تمامی داراییاش را در کنارش بگذارم. البته من تمامی داراییهایش را جمع کردم و وجه آن را در حساب بانکی خودم ذخیره کردم. در مقابل، چکی به همان مبلغ در وجه شوهرم نوشتم و آن را در کنارش میگذارم، تا اگر توانست آن را وصول کرده و تمامی مبلغ آن را خرج کند!
موضوعات مرتبط: برچسبها:
ضرب المثل اگر من نبرم ديگري خواهد برد! روزي بود، روزگار بدي بود در عصر روز عاشورا، پس از آن که امام حسين علیه السلام و يارانش شهيد شدند، اتفاق عجيبي افتاد. بازماندگان لشکر يزيد به خيمههاي زنان و فرزندان امام حسين علیه السلام و يارانش حمله کردند و به دزدي و غارت اموال آنها دست زدند. با اين که در خيمههاي زنان ...
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: برچسبها: سرانجام قاتلان امام حسین (ع) ویارانش + جدول
موضوعات مرتبط: برچسبها: بهترين دعاهای سر سفره غذادعاى خاصى براى سفره از معصومين(ع) وارد نشده است. حمد و شكر خداوند را به جاى آوردن بعد از غذا مستحب است. خواندن اين دعا مرسوم است. گرچه دليلى براى آن و يا اين كه حتما اين دعا را بايد خواند وجود ندارد «الحمد لله رب العالمين، هنيئا للآكلين و بركة للباذلين، زاد الله النعم، دفع الله النقم، بحرمة سيد العرب والعجم، اللهم تقبل هذا الاحسان من محسنها، بحرمة محمد و آل محمد و بحرمة سورة الفاتحة مع الصلوات». .... دعای سفره الهي به اين سفره بركت بده ..... به اين مائده شكر نعمت بده همه شاد گردیم در اين زندگي ..... به باني اين سفره رحمت بده به آشپز و ميزبان و هم ميهمان .... موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو ٣پند می دهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی !
سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!!
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد :
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذايی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است.
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست...
موضوعات مرتبط: برچسبها: می دانم بابا دو بخش است؛ بخشی در صحرا و بخشی بالای نیزه. اما این که عمو چند بخش است، فقط بابا می داند... موضوعات مرتبط: برچسبها: من فقط اسمم چادر است
من فقط یک پارچه ام گل، گلــــــی... خال، خالــــــی... راه، راه... براق… ساده... از هر نوعی که باشم فقط جسمــــــــت را می پوشانم! تو، برای نگــــــاهت هم چادر خریده ای؟ صدایـــــت چه؟ صدایت چادریست؟ دلــها، دلها گاهی اوقات پوشیه می خواهند، برای او چه میکنی؟ من به تنهایی حجاب نیستم! من فقط اسمم چـــــــــادر است... برای فاطمـــــی بودنت چه میکنی؟! موضوعات مرتبط: برچسبها: نَصوح مردى بود شبیه زنها، صورتش مو نداشت و پستانهایى برجسته چون پستان زنها داشت و در حمام زنانه کار مى کرد. موضوعات مرتبط: برچسبها: مردی در صحرا بدنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر با هوشی برخورد . سراغ شتر را از او گرفت . موضوعات مرتبط: برچسبها: ا علما چگونه ازدواج میکردند/ ماجرای جالب ۴ ازدواج تاریخی اخبرگزاری شبستان: طلبه جوان گفت: چون دختر به خواب رفت، هر بار که نفسم وسوسه میکرد یکی از انگشتان را روی شعله سوزان شمع میگذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم، به فضل خدا شیطان نتوانست ایمانم را بسوزاند.
به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان، فارس نوشت: اول ذیالحجه یادآور سالروز ازدواج پیشوای پارسایان امیرمؤمنان علی(ع) با فاطمه زهرا(س) برترین بانوی عالم خلقت است. به مناسبت گرامیداشت این روز فرخنده در ادامه به ماجرای مراسم ازدواج چند نفر از علمای دینی اشاره میشود: *خواستگاری و ازدواج دختر علّامه مجلسی(ره) روزی استاد محمدصالح مازندرانی یعنی علامه محمّدتقی مجلسی متوجه شد که شاگرد دانشمندش میل به ازدواج دارد. بعد از فراغت از تدریس به او گفت: اگر اجازه دهی دختری را برای شما خواستگاری کنم تا از رنج تنهایی آسوده شوی؟ شاگرد جوان سر به زیر انداخت و با زبان حال آمادگی خود را اعلام داشت، ... موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب شاید هیچوقت به این موضوع حتی فکر هم نمی کنیم که وقتی در طول بیست و چهار ساعت شبانه روز مشغول فعالیت و خواب هستیم بدن ما چه فعالیت هایی را تجربه می کند و در کل در طول یک روز کامل در بدن ما چه اتفاقاتی می افتد! اما چه بسا دانستن این موضوع ارتباط مستقیم با عملکرد صحیح سیستم بدن و سلامتی ما دارد. از آنجا که سلامتی شما بسیار حائز اهمیت است پس لطفا برای مرور گام به گام این اتفاقات با همراه باشید … تمام اتـفاقات بـدن در طول بیست و چهار ساعت شبـانه روز ساعت شش صبح: با ترشح هیدرو کورتیزون، اعضای بدن بیدار می شوند. بدین طریق بدن بطور آهسته خودش را برای بیدار شدن آماده میکند. متابولیسم به فعالیت در می آید و برای فعالیت روزانه ما پروتئین و انرژی ذخیره شده به جریان در می آید. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب موضوعات مرتبط: برچسبها: اجابت دعاى مورچه امام 26)روضه كافى ج 2/ ص 87 بحار الانوار ج 14/ ص 94 موضوعات مرتبط: برچسبها:
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب حدیث نخستين حكمتى كه از لقمان آشكار شد بحار الأنوار :أوَّلُ ما ظَهَرَ مِن حِكَمِ لُقمانَ أنَّ تاجِراً سَكِرَ وخاطَرَ نَديمَهُ أن يَشرَبَ ماءَ البَحرِ كُلَّهُ وإلاّ سَلَّمَ إلَيهِ مالَهُ وأهلَهُ ، فَلَمّا أصبَحَ وصَحا نَدِمَ وجَعَلَ صاحِبُهُ يُطالِبُهُ بِذلِكَ . فَقالَ لُقمانُ : أنَا اُخَلِّصُكَ بِشَرطِ أن لا تَعودَ إلى مِثلِهِ . قُل : أ أَشرَبُ الماءَ الَّذي كان فيهِ وَقتَئِذٍ فَأتِني بِهِ ، أو أشرَبُ ماءَهُ الآنَ فَسُدَّ أفواهَهُ لِأَشرَبَهُ ، أو أشرَبُ الماءَ الَّذي يَأتي بِهِ فَاصبِر حَتّى يَأتِيَ ، فَأَمسَكَ صاحِبُهُ عَنهُ . بحار الأنوار:نخستين حكمتى كه از لقمان آشكار شد، اين بود كه: تاجرى مست شد و با همپيالهاش شرط بست كه همه آب درياچه را بنوشد و گرنه ، خود و عيالش تسليم او شوند. وقتى صبح شد و به هوش آمد ، [از اين شرطبندى] پشيمان شد. رفيقش از او مىخواست كه به شرط عمل كند . لقمان گفت : «من تو را [از اين مخمصه] خلاص مىكنم ؛ به شرط اين كه ديگر چنين كارى نكنى . [به طلبكار] بگو: آيا آبى را كه شرط كرديم، بنوشم ؟ پس آن را بياور [تا بنوشم] . يا آبى را كه الان در درياچه است ، بنوشم ؟ پس دهانههايش را ببند تا آن را بنوشم . يا آبى را كه بعدا خواهد آمد ، بنوشم ؟ پس صبر كن تا بيايد!» . [با اين استدلال] ، رفيقش از او دست بر داشت . منبع: بحار الأنوار : ج 13 ص 433 ح 26 نقلاً عن بيان التنزيل لابن شهر آشوب . موضوعات مرتبط: برچسبها: خاطرات شنیدنی سرلشگر رحیم صفوی تاریخ انتشار : شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲
دستیار رهبر معظم انقلاب با اشاره به مقطع پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران گفت: «از نظر نظامی ادامه دفاع کاری مشروع و منطقی بود. ما باید ارتش عراق را منهدم و رژیم بعث را تضعیف می کردیم. بعد از فتح شلمچه، فاو و حلبچه حامیان عراق حس کردند ایران در حال قدرت گرفتن است و در نهایت مجبور شدند در قطعنامه 598 به ما امتیاز دهند. من به عنوان یک فرمانده نظامی، تا آخرین روز، جنگ را یک دفاع مشروع و منطقی و عاقلانه می دانستم. ما این استعداد را داشتیم که صدام را ساقط کنیم اما بعضی از مسئولین سیاسی با امام همراهی نکردند.»
به گزارش جهان به نقل از مهر، برنامه شناسنامه این هفته با حضور سردار سید یحیی صفوی و با اجرای محمد حسین رنجبران روی آنتن رفت. صفوی در ابتدای برنامه راجع به تغییر نامش گفت: «قبل از انقلاب به علت اینکه تحت تعقیب ساواک بودم، مجبور شدم از ایران فرار کنم. برای جلوگیری از لو رفتن اطلاعات و همچنین محل سکونتم در ارتباطات تلفنی که از خارج با دوستان داشتم، نامم را تغییر دادم.»
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
تصوير منتشرنشده از رهبرانقلاب در كنار پدرشان
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب منصور در گردان عمار و عبدالرضا در واحد ادوات لشکر ۷ ولیعصر (عج) بود. آن دو در این روزها از این که در کنار همدیگر و در جبهه اسلام، به خدمتی مشغول بودند، در پوست خود نمیگنجیدند و معمولا هر روز یا هر شب، عبدالرضا به برادر کوچکترش منصور سری میزد تا این که...
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
روزی لقمان در کنار چشمه ای نشسته بود . مردی که از آنجا می گذشت از لقمان پرسید : چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید ؟
روزی لقمان در کنار چشمه ای نشسته بود . مردی که از آنجا می گذشت از لقمان پرسید : چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید ؟
لقمان گفت : راه برو . آن مرد پنداشت که لقمان نشنیده است. دوباره سوال کرد : مگر نشنیدی ؟ پرسیدم چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید ؟ لقمان گفت : راه برو . آن مرد پنداشت که لقمان دیوانه است و رفتن را پیشه کرد . زمانی که چند قدمی راه رفته بود ، لقمان به بانگ بلند گفت : ای مرد ، یک ساعت دیگر بدان ده خواهی رسید . مرد گفت : چرا اول نگفتی ؟ لقمان گفت : چون راه رفتن تو را ندیده بودم ، نمی دانستم تند می روی یا کند . حال که دیدم دانستم که تو یک ساعت دیگر به ده خواهی رسید . موضوعات مرتبط: برچسبها:
سال کبیسهاز ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
کبیسه از ریشه کبس به معنی پرکردن چاه از خاک است. در گاهشماری، به مقدار زمانی که برای رفع نقصان سالهای عمومی از مقدار واقعی آن یا رفع نقصان سالهای خاص نسبت به سالهای دیگر، بر سال معینی می افزایند، کبیسه گفته میشود. سال کبیسه (فرانسه Bissixtile)سالی است که مقدار نقصان بر آن افزوده شده باشد. گاهشماریهای خورشیدی در سالهای عادی ۳۶۵روزه و در سالهای کبیسه ۳۶۶روزه میباشد. در گاهشمارهای مبتنی بر تقویم جلالی، مثل تقویم هجری خورشیدی و در تقویم گریگوری، در هر سیوسه سال، معمولا هشت سال کبیسه وجود دارد (به ندرت در هر سیوسه سال هفت سال و به مراتب نادرتر نه سال کبیسه خواهد بود). در تقویم هجری خورشیدی پس از هر چهار یا پنج سال (در هر سیوسه سال در بیشتر موارد یک کبیسه پنج ساله و هفت کبیسه چهارساله میباشد) و در تقویم گریگوری پس از هر چهار یا هشت سال، یکسال کبیسه خواهد بود (در هر چهارقرن سه کبیسه هشت ساله و مابقی همه چهارساله وجود دارد). در تقویمهای قمری، مثل تقویم هجری قمری، طول سالهای عادی ۳۵۴ روز و طول سالهای کبیسه ۳۵۵ روز است. در این تقویمها پس از هر دو یا سه سال یک بار سال کبیسه میشود. و در یکدورهٔ سی ساله، ۱۱ سال کبیسه وجود دارد.[۱] در برخی گاهشمارها، مثل تقویم عبری، تقویم طبری و تقویم چینی، طول سالهای عادی ۱۲ ماه و طول سالهای کبیسه ۱۳ ماه است. موضوعات مرتبط: برچسبها: موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
شاید برای شما هم پیش آمده باشد نیاز به توالت داشته باشید اما هیچ سرویس بهداشتی نزدیکتان نباشد.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد نیاز به توالت داشته باشید اما هیچ سرویس بهداشتی نزدیکتان نباشد.
در این شرایط تصور کنید یک اتوبوس شیک و سفیدرنگ که رویش نوشته شده است سرویس بهداشتی عمومی، از دور به شما نزدیک میشود.
در ارومیه اما این رویا سه سالی است تحقق پیدا کرده، یک سرویس بهداشتی اتوبوسی با سرویسهای مخصوص زنانه و مردانه که از آن در برنامههای خاص استفاده میشود.
موضوعات مرتبط: برچسبها: ضربان و قدرت
بالاترين ضربان قلب موضوعات مرتبط: برچسبها:
آب معدنی از جمله نوشیدنی های گوارایی است که خصوصا خنک آن در روزهای گرم سال از طرفداران زیادی برخوردار است.
این نوشیدنی که در قالب قوطی های پلاستیکی به بازار عرضه می شود، در میان افراد چنان جایگاهی پیدا کرده که گاهی برخی خانواده ها برای مصرف روزانه به جای آب لوله کشی از آب معدنی استفاده می کنندآب معدنی همان آب چشمه است که با عبور از طبقات و لایه های کوه ها به طور طبیعی تصفیه شده و هنگامی که به سطح زمین می رسد، به جوش و خروش درمی آید و هوا و اکسیژن فراوانی را دریافت می کند. این آب به دلیل املاح معدنی نظیر کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم دارای طعم و مزه بهتری نسبت به آب لوله کشی است و می تواند تا حدودی تامین کننده نیازهای بدن باشد. ... موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی
هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی میگویند: درویشی بود كه در كوچه و محله راه میرفت و میخواند: "هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی" اتفاقاً زنی مكاره این درویش را دید و خوب گوش داد كه ببیند چه میگوید وقتی شعرش را شنید گفت: "من پدر این درویش را در میآورم". زن به خانه رفت و خمیر درست كرد و یك فتیر شیرین پخت و كمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانهاش و به همسایهها گفت: "من به این درویش ثابت میكنم كه هرچه كنی به خود نمیكنی". از قضا زن یك پسر داشت كه هفت سال بود گم شده بود یك دفعه پسر پیدا شد و برخورد به درویش و سلامی كرد و گفت: "من از راه دور آمدهام و گرسنهام" درویش هم همان فتیر شیرین زهری را به او داد و گفت: "زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان!" پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت: "درویش! این چی بود كه سوختم؟" درویش فوری رفت و زن را خبر كرد. زن دواندوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور كه توی سرش میزد و شیون میكرد، گفت: "حقا كه تو راست گفتی؛ هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی".
موضوعات مرتبط: برچسبها: دختر و پیرمرد
موضوعات مرتبط: برچسبها: ضربالمثل شماره 52 نه خانی آمده، نه خانی رفته! مردی، خیلی دلش میخواست ثروتمند بشود و مثل خانها زندگي کند. اما نه پول زیادی داشت، نه گاو و گوسفند و نوکر و کلفتی. براي همين، با صرفهجویی زیادي زندگی میکرد، تا شاید پولی پسانداز کند.
روزی او به شهر رفت تا چیزی بفروشد. بعد از اینکه جنسهایش را فروخت، موقع برگشتن به روستای خود، از کنار يک دکان میوهفروشی گذشت. چشمش به خربزهها افتاد و با خودش گفت: «کاش پول داشتم و یک خربزه میخریدم! اما همین که ناهار مختصری بخرم کافی است. نباید ولخرجی کنم!» مرد چند قدمی دور شد. اما میل به خوردن خربزه نگذاشت جلوتر برود. با خودش گفت: «چهطور است به جای ناهار، یک خربزه بخرم و بخورم؟ با خوردن خربزه، سیر میشوم و دیگر نیازی به خرید ناهار ندارم.» با این فکر برگشت، خربزهای خرید و از شهر خارج شد. سپس درختی پیدا کرد و زیر سایه درخت نشست. خربزه را قاچ کرد و مشغول خوردن آن شد. وقتی که خربزه را میخورد، گفت: «پوست خربزه را نمیتراشم تا هر کس از اینجا عبور کند و پوست خربزه را ببیند، بگوید که یک خان از اینجا گذشته، خربزه را خورده و پوستش را رها کرده است.» اما هنوز گرسنه بود و میل به خوردن خربزه آزارش میداد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب ضرب المثل شماره 332 بلایی به سرت بیاید که به سر نمرود نیامد! زمانی که حضرت ابراهیم(ع) پیامبر خدا بود، پادشاهی خودخواه به اسم «نمرود» حکومت میکرد. او قصر بزرگی برای خودش ساخته بود. وقتی نمرود شنید که حضرت ابراهیم(ع)مردم را به خداپرستی دعوت میکند، دستور داد او را دستگیر کنند و پیش او بیاورند.
زمانی که حضرت ابراهیم(ع)پیامبر خدا بود، پادشاهی خودخواه به اسم «نمرود» حکومت میکرد. او قصر بزرگی برای خودش ساخته بود. وقتی نمرود شنید که حضرت ابراهیم(ع)مردم را به خداپرستی دعوت میکند، دستور داد او را دستگیر کنند و پیش او بیاورند. حضرت ابراهیم(ع)، نمرود را هم به خداپرستی دعوت کرد، اما نمرود با غرور و خودخواهی گفت: «من سپاهیان و ثروت زیادی دارم. با همه میجنگم و پیروز میشوم. هیچکس حتی خدای تو نمیتواند بر من غلبه کند!» حضرت ابراهیم(ع)فرمود: «از خدا بترس و سرکشی نکن.» نمرود گفت: «از هیچکس نمیترسم. من خدای این سرزمینم! اگر قدرت خدای تو بیشتر از قدرت من است، بگو لشکریانش را به جنگ با من بفرستد تا بجنگیم و ببینیم من پیروز میشوم یا خدای تو!» موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب ضرب المثل شماره 65 از ماست که بر ماست در زمانهاي قديم وقتي پادشاهي ميمرد، مردم يک باز شکاري را به پرواز در ميآوردند تا شاه جديدشان را انتخاب کنند. باز روي شانه هر کس مينشست، او شاه ميشد. يک بار که مردم همين کار را انجام دادند، باز دور زد و روي شانه کسي به نام «بختالنصر» نشست. بختالنصر پسر زورگويي ... .
در زمانهاي قديم وقتي پادشاهي ميمرد، مردم يک باز شکاري را به پرواز در ميآوردند تا شاه جديدشان را انتخاب کنند. باز روي شانه هر کس مينشست، او شاه ميشد. يک بار که مردم همين کار را انجام دادند، باز دور زد و روي شانه کسي به نام «بختالنصر» نشست. بختالنصر پسر زورگويي بود که همه از زور بازو و قيافه زشت او ميترسيدند. پيران و افراد دانا گفتند: «نه! بختالنصر آدم ظالمي است؛ او نبايد پادشاه بشود.» اما مردم... موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب ضرب المثل شماره 82 نیش عقرب نه از ره کین است يکي بود، يکي نبود. در گوشه اي از اين دنياي بزرگ، لاکپشتي با يک عقرب دوست شده بود. آنها هر روز کنار برکه يکديگر را ميديدند، با هم بازي ميکردند، براي هم قصه ميگفتند و از روزها و اميدهاي زندگيشان حرف ميزدند. شب هم که ميشد، هر کدام به لانهاي که داشت ميرفت و استراحت ميکرد. از قضاي روزگار، کمکم ...
يکي بود، يکي نبود. در گوشه اي از اين دنياي بزرگ، لاکپشتي با يک عقرب دوست شده بود. آنها هر روز کنار برکه يکديگر را ميديدند، با هم بازي ميکردند، براي هم قصه ميگفتند و از روزها و اميدهاي زندگيشان حرف ميزدند. شب هم که ميشد، هر کدام به لانهاي که داشت ميرفت و استراحت ميکرد. از قضاي روزگار، کمکم برکه خشک شد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
پرس و جو شماره 343 آیا داشتن چشم برزخی با ستارالعیوب بودن خداوند منافات دارد؟ طبق احادیث، خداوند نامه عمل امت پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را در قیامت حتی به خود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز عرضه نمیکند تا مبادا آبروی انسانها از بین برود. حال جایگاه چشم برزخی چیست که آبروی انسانهای گنهکار پیش یک انسان عارف (پایینتر از پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از بین میرود؟
طبق احادیث، خداوند نامه عمل امت پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را در قیامت حتی به خود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز عرضه نمیکند تا مبادا آبروی انسانها از بین برود. حال جایگاه چشم برزخی چیست که آبروی انسانهای گنهکار پیش یک انسان عارف (پایینتر از پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از بین میرود؟ پاسخ:... موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب نحوه برخورد رهبرانقلاب با دختر و پسر در کوه
آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود : بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید.
راه داشجو: یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.
به گزارش قانون، یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند. آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟(البته آقا می دانست)؛ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواحه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیرمن و این دختر دوست هستیم. آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود : بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، و من هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند . آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند . با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند. منبع: نشریه ماه تمام، شماره 3،ص17 موضوعات مرتبط: برچسبها:
| دردناکترين عکس تاريخ در سال 1998
متاسفانه مادر اين کودک بعد از مدتي به علت خفگي از دود آتش جان سپرد؛ اما نکته شگفت انگيز اينجاست که مادر بعد از مرگش بچه رو رها نکرده و ماموران آتش نشاني توانستند بچه را صحيح و سالم نجات دهند.
راه دانشجو:تصوير ذیل در سال 1998 زيباترين و دردناکترين عکس تاريخ شد.
به گزارش انتخاب، هند، آپارتماني که در آتش و دود گرفتار شده و مادري که براي حفظ جان دختر بچه اش او را از پنجره بيرون نگه داشته تا با دود ناشي از آتش خفه نشود. متاسفانه مادر اين کودک بعد از مدتي به علت خفگي از دود آتش جان سپرد؛ اما نکته شگفت انگيز اينجاست که مادر بعد از مرگش بچه رو رها نکرده و ماموران آتش نشاني توانستند بچه را صحيح و سالم نجات دهند. موضوعات مرتبط: برچسبها:
مغز انسان و شناخت پیچیدگیهای خاص آن همواره برای بشر جذاب بوده است. همواره انسان یک نمونه شگفتانگیز برای شناخت به شمار میرود و موارد بیشماری در مورد انسان ناگفته باقی مانده است.تکناز : در این مقاله به ده واقعیت جذاب دربارهی مغز انسان خواهیم پرداخت، تا شاید دید بهتری نسبت به مهمترین عضو بدن خود داشته باشید.
واقعیت اول : بیشتر وزن مغز را آب تشکیل میدهد و بخش جامد عمدتا از جنس چربی است بیشتر مردم تصور میکنند که مغز به طور کامل جامد است، اما این افراد اشتباه میکنند. 75 درصد مغز را آب تشکیل میدهد. بخش جامد مغز نیز از جنس چربی است و تقریبا 10 تا 12 درصد مغز را تشکیل میدهد. بقیه مغز از جنس پروتئین، هیدروکربن و نمک است. واقعیت دوم: 160,000 کیلومتر رگخونی در مغز وجود دارد موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
دکتر طریق السوادان آیاتی را در قرآن مجید پیدا کرده است که قید میکند موضوعی برابر با موضوعی دیگراست، مثلاً مرد برابر است با زن.گرچه این مسئله از نظر صرفونحو دستوری بیاشکال است اما واقعیت اعجابآور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده میشود 24 مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده میشود هم 24 مرتبه است، درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است، بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بیاشکال است، یعنی 24=24. با مطالعه بیشتر آیات مختلف، او کشف نمودهاست که این مسئله درمورد همه چیزهایی که در قرآن ذکر شده این با آن برابر است، صدق میکند. به کلماتی که دفعات بهکار بستن آن در قرآن ذکر شده، نگاه کنید: دنیا 115 / آخرت 115 ملائک 88 / شیطان 88 موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب مادرشوهری بود که عروسي خودپسند داشت. روزي مي خواست نحوه پختن پلو را به او بياموزد. ديگي حاضر کرد و گفت: ابتدا آب را در ديگ مي جوشاني. عروس گفت: اين را مي دانستم. ... موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |